تأمین منافع ملی با طرح جدید وزارت صمت
تولید و اقتصاد -موضوع ارتباط و اتصال واحدهای صنایع تکمیلی با واحدهای پتروشیمی کشور از دو وجه اهمیت دارد؛ نخست آنکه تأمین مواد اولیه مورد نیاز را برای صنایع پاییندستی تسهیل کرده و از سوی دیگر در شرایطی که نرخ ارز با کاهش روبهرو شده یا صادرات محصولات در بالادست با چالش همراه است، تولیدکنندگان این صنایع از بابت وجود بازاری قدرتمند در داخل مطمئن هستند. با این حال در خلال سالهای اخیر به دلیل رشد شدید قیمت ارز تولیدکنندگان صنایع بالادست به دلیل منافع زیادی که در صادرات داشتند، از تأمین بازار داخل رضایت نداشتند و به همین دلیل بهرغم آزادسازی عرضه در بورس کالا و ایجاد بسترهای مناسب برای آنها، از رعایت موضوعاتی مانند کف عرضه اعتراض داشتند و این مسائل در مجموع باعث شد دولت برای اجبار تولیدکنندگان به رعایت کف عرضه تصمیمات مهمی را بگیرد که از آن جمله میتوان به طرح جدید برای اجبار تولیدکنندگان به عرضه کامل در بورس کالا و اخذ مجوز صادراتی بعد از تأمین کامل نیاز داخل اشاره کرد.
این طرح بهمعنای آن است که شرکتهای پتروشیمی باید ابتدا نیاز داخلی را تأمین کنند و مازاد تولید را صادر کنند تا به این ترتیب مشکلی برای صنایع تکمیلی وجود نداشته باشد. با این حال صنایع بالادستی از این تصمیم راضی نیستند و معتقدند از آنجا که شرکتهای پتروشیمی نیاز ارزی کشور را تأمین میکنند، این نوع سیاستها برای اقتصاد کشور مضر است.
این نوع مخالفتها در واقع نه برای حمایت از اقتصاد داخل بلکه برای تأمین منافع شرکتهاست، در غیر این صورت تأمین و تکمیل صنایع پاییندستی میتواند با تبدیل کردن مواد اولیه به محصول و صادرات محصولاتی که ارزش بیشتری داشته و ارزآوری بالاتری به همراه دارند، به اقتصاد داخلی کمک کنند.
علی لشگری، عضو هیات رئیسه جامعه صنعت کفش ایران و عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران از طرح جدید وزارت صمت در ارتباط با عرضه تمام کالاهای پتروشیمی در بورس و برخی مقاومتها از سمت پتروشیمیها به بهانه ارزآوری با بهانه اینکه ابتدا باید این را بدانیم که چقدر کالای پلیمری وجود دارد که در بورس عرضه نمیشود و این کالاهای پلیمری که در حال حاضر وجود دارند، آیا امتحان خود را در بورس به خوبی پس دادهاند یا خیر؛ ضمن اینکه ما علاقهمند به این هستیم که کالاها در بورس کالا عرضه شوند، درحالیکه عملاً بورس نقشی را که در سایر جاهای دنیا ایفا میکند، در اینجا ایفا نکرده است، میگوید.
به گفته وی، جواب قطعی دادن به این سوال خیلی ساده نیست. یعنی نمیتوان گفت که این تصمیم مطلقا خوب یا بد است؛ چراکه همگی اینها نیاز به اطلاعات مورد به مورد و موضوع به موضوع دارند و هر یک از اینها میتواند یک بحث کامل را در خود بگنجاند. بعضی اعتقاد دارند که دیاوپی که الان توسط فارابی در بورس کالا عرضه میشود، با توجه به اینکه زمینههای افزایش قیمت در بورس وجود دارد، منجر به بالا رفتن قیمت خواهد شد. یا مثلاً اعتقاد دارند بعضی از کالاهای دیگر که به آنها در بورس کالا رقابت خورده است، عملاً با نرخهای بالاتری به دست مصرفکننده میرسند.
عضو هیات رئیسه جامعه صنعت کفش ایران افزود: ما در اینجا نمیخواهیم طرف یا در مقابل پتروشیمیها باشیم؛ اما از طرفی آنها علاقهمند نیستند محصولات خود را بهطور کامل در بورس عرضه کنند. ما بهعنوان صنایع تکمیلی انتظارمان تأمین مواد اولیه مورد نیاز صنایع پاییندستی و تکمیلی است؛ چرا که ما اعتقاد داریم هر چقدر این مواد در زنجیرههای پایینتر تبدیل به محصول شوند، همراه با ارزش افزوده، همراه با اشتغال و همراه با ارزآوری خواهد بود. یعنی ما بهعنوان صنایع تکمیلی در ارتباط با بحث کالاهای پلیمری و مواد اولیه پلیمری هدفمان این است که مواد اولیه بهموقع به دست تولیدکنندگان برسد.
وی با بیان اینکه متأسفانه روندی که در سالهای گذشته وجود داشت، در بسیاری از مواقع با نوسان روبهرو بود و این نوسانات ضربه سنگینی را به تولیدکنندگان پاییندستی وارد کرد، ادامه داد: به جهت اینکه آنها قراردادهای صادراتی داشته و تعهداتی با طرفهای قراردادیشان داشتند و در اثر نبود مواد یا نوسان قیمت، دچار ضرر و زیان شدند و در انتها این ضرر و زیان از مصرفکننده نهایی گرفته شد. یعنی وقتی نوسان عرضه در بورس کالا توسط پتروشیمیها انجام بگیرد، مشکلات زیادی ایجاد میکند؛ وقتی صنایع پاییندستی مواد اولیهشان با نوسان همراه باشد، قیمتها تغییر خواهد کرد که این تغییر قیمت هم بازارشان را با مشکل مواجه خواهد کرد و هم مصرفکننده نهایی کالا را گرانتر تهیه میکند.
لشگری افزود: طرف دیگر این ماجرا هم این است که در طول این مدت که کالاها از طریق بورس عرضه شدند، حداقل این امکان را فراهم کرد که اطلاعات عرضه شرکتهای پتروشیمی و تقاضای بازار قابلیت پایش پیدا کنند و یان امکان فراهم بود که رسانهها، تولیدکنندگان، تشکلها، دولت و نهادهای دیگر بتوانند از این طریق روند کار را بدانند. قطعاً خود این قضیه یکسری آثار مثبت به همراه دارد. اگر مواد اولیه در بورس کالا عرضه شود، از جهاتی سیاست شفافسازی را نشان میدهد و این باعث میشود که دیگر پنهانکاریای وجود نداشته باشد که حداقل تشکلها، رسانهها، بنگاههای پاییندستی و صنایع تکمیلی قابلیت پایش آمار و ارقام عرضه کالا را خواهند داشت و این نکتههای مثبت عرضه مواد اولیه در بورس است؛ ضعفهای این مبحث را هم عنوان کردیم که در حال حاضر چه چیزهایی را به بار آورده است.
* اثر گشایشهای سیاسی و رفع تحریمها روی بازار
عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران در ادامه در پاسخ به سوالی در رابطه با اثر مذاکرات و رفع تحریمها روی صنعت پتروشیمی و صنایع تکمیلی اظهار کرد: تحلیل ما این است اگر تحریم و فشارهایی که در سالهای گذشته بهوجود آمد و منجر شد که گرایش به مصرف کالاهای داخلی بیشتر شود و تولیدکنندگان بهخاطر نرخ ارز شاهد تحرکی در زمینههای تولید داخلی بودند و فرصتی برای پوستاندازی تولیدات داخلی بهوجود آمد؛ تجربهای که ما بین سالهای ۸۸ تا ۹۲ هم داشتیم که با افزایش درآمد ارزی روبهرو بودیم، همزمان هم شاهد واردات کالاهای مصرفی در بازار کشور بودیم و ضربه سنگینی متحمل شدیم. به همین دلیل اعتقاد داریم اگر توافقهای هستهای منجر به آزادسازی درآمدهای نفتی ایران از کشورهای خارجی شود و این درآمدها بهجای اینکه صرف زیرساختهای کشور در حملونقل، هواپیمایی، جاده، کشتی، سد و… شود، صرف واردات محصول نهایی گردد، تهدیدی جدی برای صنایع پاییندستی و کل اقتصاد داخلی است که امیدواریم این اتفاق رخ ندهد.
عضو هیات رئیسه جامعه صنعت کفش ایران در ادامه افزود: به عبارتی اگر دولت بخواهد ارز را سرکوب کند یا بخواهد همانند اوایل دهه ۹۰، سوبسید به ارز بدهد، طبیعتاً بهنفع اشتغال در کشورهای خارجی این کار را کرده و قطعاً با سیاستهای دولت سیزدهم و توصیههای مقام معظم رهبری برای حمایت از تولیدات داخلی منافات دارد و اعتقادمان بر این است که این اتفاق نباید بیفتد. ولی باید بهعنوان یک تهدید جدی آن را بیان کنیم که سرکوب ارز باعث از بین رفتن رشد نهال تولید داخلی نشود و این تلاشهایی که در زنجیره تأمین و ارزش تولیدات داخلی در کشور در چند سال اخیر بهخصوص در سه سال گذشته صورت گرفته، ادامه داشته باشد.
* مهمترین چالش در صنعت چرم و کفش
به گفته لشگری در صنعت کفش و صنایع مرتبط یکی از مشکلاتی که ما داریم، این است که مواد اولیه قیمتشان افزایش یافته، ولی قدرت خرید مردم بالا نرفته؛ یعنی رشد قیمت مواد بیشتر از رشد قدرت خرید مردم و تورم بوده است. تورم باعث شده که عملاً سرانه مصرف ما پایین آمده و طبیعتاً امکان اینکه تولیدکنندگان با ظرفیتهای بالاتر بتوانند به کار خود ادامه دهند، وجود ندارد.
لشگری نکته دوم را چنین عنوان کرد که تأمین مواد اولیه و نوسان قیمت مواد هم یکی از چالشهایی بود که اخلال در زنجیره عرضه کالا و خدمات و مواد ایجاد کرد؛ در حالیکه ما این توان را داریم که تبدیل به هاب منطقه و ترمینال تولید مواد و صادرات کفش و مواد اولیه در غرب آسیا شویم، به شرط اینکه الزامات آن هم برای صنعت فراهم شود.
عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران با عنوان مثالی بیان کرد: یکی از چالشهایی که ما در بحث زنجیره ارزش داریم، پیوند خوردن واحدهای کوچک (SME) به واحدهای بزرگ و بحث قوانین تأمین اجتماعی برای پیمانکاران است که عملاً بسیاری از واحدهای کوچک ما واحدهایی هستند که به دلایل طبیعت کاریشان فاقد شناسه و شناسنامههای اقتصادی رسمی هستند و اگر هم قرار است توسعهای در صنعت صورت بگیرد، باید این واحدهای کوچک به واحدهای بزرگتر متصل شوند، چرا که هزینههای سربار، شرکت در نمایشگاهها، تحقیق و توسعه تحمل هزینههای اینها را ندارند. اما اگر قرار باشد که مواد اولیه بهخاطر بحث ماده قانون ۳۸ تأمین اجتماعی که مربوط به پیمانکاران است، اعمال شود؛ بهجای اینکه از دستمزد بیمه را کسر کنند، تأمین اجتماعی کل قیمت آن محصول را میگیرد و نسبت به آن عددی را مشخص کرده و آن واحد را مکلف میکند تا هزینه را پرداخت کند.
لشگری افزود: اینها مشکلاتی است که اجازه نمیدهد تا توسعه روانتر شود، درحالیکه ما تعداد زیادی واحد صنفی کوچک در صنعت کفش داریم که میتوانند به برندها و شرکتهای صاحب برند و بزرگ متصل شوند و باعث تحول خودشان شوند. اما به دلیل وجود همین موانع قانونی، امکان این اتصال نیز از بین رفته و باعث شده تا عملاً آنها ضعیفتر شوند.
وی در پایان گفت: در شرایط فعلی فرصتهای تولید برای کشور فراهم شده و ظرفیتهای خوبی برای فعالیتها بهوجود آمده است؛ ضمن اینکه میدانیم کسب و کارها هم پوستاندازی کردهاند و کرونا به همه آموخت که باید تجربیاتشان را به یکدیگر منتقل کنند. حداقل حسن کرونا در این بود که با هم وارد گفتوگو شویم و عوامل مختلف در زنجیره تأمین صنعت با یکدیگر تعامل داشته باشند و اطلاعات و تجربیات خود را به همدیگر منتقل کنند و سیاستهای دولت هم از یک انسجام کامل در این زمینه برخوردار باشد و این نباشد که سیاست پولی با سیاست تجاری کشور در دو مسیر مختلف حرکت کنند.
ویکیشیمی